مترجم: حمید وثیق زاده انصاری
منبع: راسخون



 

پیر شدن یک فرآیند طبیعی است که در نتیجه اتفاقات بیولوژیکی مختلف در طول دوره‌ی زندگی هر فرد رخ می‌دهد و صرفاً یک پدیده‌ی فیزیکی نیست بلکه روان شناسی نیز هست. تئوری فعالیتی پیر شدن تأثیر فعالیت‌های فیزیکی و اجتماعی را بر فرآیند پیر شدن بررسی می‌کند.
تمام انسان‌ها از وقتی که به دنیا می‌آیند سن‌شان بالاتر می‌رود. سالهای اولیه بالا رفتن سن با تبدیل شدن بدن‌مان به افرادی کاملاً بالغ می‌گذرد اما سالهای بعد شامل یک تنزل پیوسته به سمت انحطاط است. اما این حالت به آن زشتی هم که نمایش داده می‌شود نیست چون ما سالهای کمی را قبل از رسیدن به این تنزل، از زندگی لذت می‌بریم و آن نیز جنبه‌های خوب و بد خودش را برای تقسیم کردن دارد. یک جنبه‌ی جالب آن فرصت آن برای تنبل بودن و یا غیر عادی بودن است که هر کس دوست دارد باشد بدون اینکه داوری‌های درست کارانه‌ بودن را دریافت کنید. بله پیر شدن به معنای این است که شما نهایتاً می‌توانید خسته شوید و به فرزندان جوان‌تان که آرامش واقعی شما را به هم زده‌اند اخطار دهید و یا حتی عصای خود را روی آنها بلند کنید که هیچ کس نتواند حتی شما را نادیده بگیرد. شما حتی می‌توانید واقعیت‌های خشن و بی‌رحمانه‌ای را بگویید بدون اینکه اصلاً کسی را برنجانید. شما می توانید یکی از آن مادر بزرگ‌های بذله گو و شوخ طبع در تلویزیون باشید که همیشه با گذشته‌ی جالب و خنده‌دار آماده هستند. اما جنبه‌ی بد پیر شدن شامل مشکلات سلامتی مربوط به بالا رفتن سن، از دست دادن مقاومت و بنیه فیزیکی و تأثیر روان شناسی آگاهی فرد از نزدیک شدن به آخر زندگی است.
با در نظر گرفتن هر دوی این جنبه‌ها ایده‌ی پیر شدن موفق فرمول بندی شده است. این فرمول به خوب ماندن فیزیکی، ذهنی و اجتماعی فرد در سن بالا اشاره می‌کند. برای این که مشخص کنیم چگونه به پیری موفق برسیم تئوری‌های روان شناسی مختلفی بیان شده است. این تئوری‌ها بر جنبه‌های اجتماعی و روان شناسی زندگی یک شهروند ارشد تمرکز می‌کنند تا راههای کسب مؤفقیت در سنین بالا را به خوبی تعریف کنند. سه تئوری اصلی و مهم وجود دارند: تئوری پیوستگی، تئوری در گیر نشدن و تئوری فعالیت. هر یک از این تئوری‌ها جنبه‌های مختلف پیر شدن را توصیف می‌کنند و در اینجا تأثیر فعالیت بر پیر شدن بررسی شده است.

تئوری فعالیتی پیر شدن :

از دید روان شناسی پیر شدن انتقال فرد، بعد از سن بلوغ فیزیکی است که فرد به آن رسیده است که در آن شانس زنده ماندن آنها کاهش می‌یابد چون بزرگتر شده‌اند. همان طور که افراد بزرگتر می‌شوند تغییرات شدیدی را تجربه می‌کنند که واضح‌ترین آنها ظاهر بیرونی آنها است. همراه با این، به خاطر تنزل سیستم بیولوژیکی‌شان، آنان هم چنین به طور قابل توجهی مقاومت بدنی و چالاکی خود را از دست می‌دهند. رفتار آنها به خاطر وضعیت‌ها و چیزهای مختلفی که تجربه کرده‌اند تغییر می‌کند. این با تغییر در روشی که آنها فکر می‌کنند و دنیای اطراف خود را درک می‌کنند به دست می‌آید. با بالاتر رفتن سن نقش‌های اجتماعی آنان نیز تغییرات دراماتیکی را تجربه می‌کنند و از یک فرد بالغ مستقل به خانواده دار و در نهایت به یک شهروند ارشد تبدیل می‌شوند. بر حسب زمینه چنین نقش‌های اجتماعی است که تئوری فعالیت شکل می‌گیرد. به این تئوری، تئوری ضمنی، تئوری نرمال، تئوری غیر روحانی و یا تئوری حرکت برای زندگی نیز گفته می‌شود. چون این یک تئوری روان شناسی اجتماعی است بر تأثیر تعاملات روان شناسی اجتماعی بین افراد تأکید می‌کند. این تئوری توسط متخصص آمریکایی امراض پیری، "روبرت جی. هویگورست" در سال 1961 ارائه شده است.
به طور عمومی دیده می‌شود که اغلب وقتی سن فردی بالاتر می رود او تمایل دارد که خود را در تعهدات اجتماعی در گیر نکند و به خلوت و تنهایی خود پناه ببرد چون طبیعت مشرف به مرگ خود را درک می‌کند. از آن جایی که نقش یک بزرگ سال تشکیل خانواده و تأمین زندگانی آنها است شهروندان ارشد بعد از باز نشستگی با یک اختلاف مواجه می‌شوند چون نقش خود را انجام داده‌اند و به یک پیوستگی رسیده‌اند که در آن هیچ نقش تعریف شده‌ای ندارند که انجام دهند. این کارهای آنها منجر به در گیر نشدن و جدایی آنها از جامعه می‌شود.
با توجه به این پدیده، هویگوست تئوری فعالیت را پیشنهاد داد که در آن بر اهمیت حفظ فعالیت‌های اجتماعی تأکید می‌کند. این تئوری بیان می‌کند که خود شناسی فرد شدیداً به نقش‌های اجتماعی که فرد بر عهده داشته است و گروههای اجتماعی که فرد با آنها تعامل دارد بستگی دارد. بنابراین هر چه فرد اجتماعی‌تر باشد احساس بهتری نسبت به خودش دارد که در نتیجه عزت نفس و سطح رضایت او را از زندگی افزایش می‌دهد. اگر در مواردی نقش‌ها و گروههای مشخص از بین رفته باشند آنها را می‌توان با نقش‌ها و گروههای جدید جایگزین کرد. اما شرکت در فعالیتها به منظور تعامل کردن توصیه نمی‌شود. یکی کسی باید کارهایی را انجام دهد و با افرادی تعامل داشته باشد که باعث شادی و لذت او می‌شوند در حالی که شرکت در فعالیتها و تعاملاتی که لذت بخش نیستند نه تنها کمکی نمی‌کنند بلکه از لحاظ روان شناسی واقعاً مضر و زیان آور هستند.
برای مثال :
• شهروندان ارشدی که نتوانستند پدر و مادر شوند می‌توانند در سازمان‌های خیریه‌ای که به جوانان کمک می‌کنند عضو شوند.
• کسانی که استعداد هنری دارند می‌توانند طراحی ، نقاشی، سفال گری و غیره را انجام دهند.
• اگر کسانی نتوانسته‌اند کارمند اداری شوند می‌توانند دواطلبانه به شهرداری شهر خدمت کنند.
• هم چنین آنها می‌توانند سرگرمی‌های جدیدی داشته باشند، مسافرت بروند و غیره. این امکان‌ها پایان ناپذیر هستند.
گر چه منتقدان این تئوری عنوان می‌کنند که حفظ تعاملات اجتماعی همیشه ممکن نیست چون این اتفاقات به صرف زمان، تلاش و پول نیاز دارند بنابراین افرادی که مشکلات مالی یا سلامتی دارند نمی‌توانند این تعاملات را ادامه بدهند. اما سالهای تحقیق و بررسی ثابت کرده است که فعالیت مدام افراد پیر کار ساز است و باعث افزایش حس خود ارزشی می‌شود و شادی به بار می‌آورد.